برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»
برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»

چهره های عبوس و اخمو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چهره های امروزی انسانهای بی دفاع در برابر ظلمهای بی حد و حصر


ببار ای آسمان،؟؟؟؟


ببار ای آسمان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟





ببار ای آسمان،؟؟؟؟

من کویری خسته ام
پر از خار و خاشاکم،؟؟؟؟
گلی در بستر خویش ندیده ام
خوب می دانم، تو هم دل گرفته ای
بغض هایت را هدیه به رودخانه احساساتم کن
برای سرسبزی دلم لاله های واژگون را آبیاری کنم
مرغک آواز خوان در کویر من نمی ماند
سایه سارم نیست که مهمانش کنم
ای آسمان ببار برکویر تشنه ام
دیگر از رقص طوفان شنها خسته ام؟؟؟؟
ببار که من کشتی به گل نشسته ام
چشم انتظار قطره ای باران نشسته ام
من کویری شوره زارم ...
در انتظار باران؟؟؟؟

رویای شهبانو شدن ننه جون ما

     رویای شهبانو شدن ننه جون ما


یه مدتیه این ننه جون ما بدجوری گوشه گیر شده


همش با خودش خلوت میکنه


تا اینکه امروز با اصرار از زیر زبونش کشیدم


گفت ننه جون من از کی کمترم گفتم از هیچکس


تازه از همه هم یکی دومتر هم سری هم بلند تر


گفت الهی قربون بچه معقولم برم


گفتم خوب داشتی میگفتی


گفت اره ننه جون من راستش بدجوری عاشق شدم


وایییییییییییی ننه جونم عاشق شده


گفتم این خوشبخت کیه ننه جون/ اب دهنشو قورت داد


گفت ننه جون به کسی نگی هااااااااااا


گفتم قول میدم / گفت سعید جان


گفتم کدوم سعید ننه / گفت خوب مرتضوی را میگم


گفتم ننه جون عزیز دلم تو کجا اون کجا/ اون یکی از مقاماته


برای هیچکس تره هم خورد نمیکنه / تازه قانون هم زورش بهش نمیرسه


گفت ننه جان براش یه نامه فرستادم منتظرم


ایول به این ننه جون ما/ گفتم خوب حالا چرا میخوای با اون ازدواج کنی


گفت ببین ننه جون اگه با اون ازدواج کنم حتما اون میشه رئیس جمهور د ر


اینده منم میشم شهبانو /


گفتم از کجا میدونی ننه / گفت پسرم کسی که این همه نماینده را بتونه


دور بزنه که عصاره ی یک ملت چندین میلیونی هستن حتما فردا میشه


یا رئیس جمهور یا شاه


دیدم نه بابا این ننه جون ما بد جوری عاشقه 


از قدیم میگن ادم عاشق کوره / اینده را نمیبینه


انشاالله که این ننه جون ما هم به ارزوش برسه / ما هم به نوایی


حالا برای بر اورده شدن این حاجت ننه جون ما یه صلوات ختم کنید


منم قول میدم انشاالله تو مراسم ننه جون که تو مجلسه شام دعوتتون بکنم


عباس


اکبر ددون گلدی !!!

غضنفر بچشو میبره توی لندن تا انگلیسی یاد بگیره

 سال بعد که میاد سراغش نرسیده به مدرسه بچه های لندن داد میزنن:

                                                                                   ااکبر ددون گلدی !!!{ بترکی یعنی اکبر بابات اومد }

 

مرد یعنی؟؟؟؟

مرد یعنی کار و کار و کار و کار *** یکسره در شیفت های بیشمار

مثل یک چیزی میان منگنه *** روز و شب از هر طرف تحت فشار

مرد موجی است هی در حال دو *** جان بر آرد تا برآرد انتظار

او خودش همواره در تولید پول *** لیک فرزند و عیالش پول خوار

با چه عشقی دائما در چرخشند *** گرد شهد جیب او زنبور وار

چون که آخر شب به منزل می رسد *** خسته اما با لبانی خنده بار

جای چای و یک خدا قوت به او *** می شود صد لیست در پیشش قطار

از کتاب و دفتر و خودکار ، تا *** اسفناج و پرتقال و زهرمار

آن یکی می خواهد از او شهریه *** این یکی هم کفش و کیفی مارک دار

هر چه می گوید که جیبم خالی است *** هر چه می گوید ندارم ، ای هوار

نعره می آید : "به ما مربوط نیست *** ما مگر گفتیم ماها را بیار"

مرد یعنی آن که با پول و پله *** می شود در خانه ، صاحب اعتبار

مرد یعنی سکته ، یعنی سی سی یو *** ختم مطلب ، مرد یعنی جان نثار

خلقتش اصلا به این خاطر بود *** تا درآرد روزگار از وی دمار


دردسرهای ننه جون ما

     دردسرهای ننه جون ما

کرسی



وقتی این یارانه ها برقرار میشه


همسایه ننه جون اینا میاد میگه کاش بچه ی زیادی داشتم

یارانه زیاد میگرفتم

این حرف بد جوری ذهن ننه جون مارا درگیر میکنه و اشغال

میگه عجب فکر بکری

خلاصه این ننه جون ما مردم هر  9 ماه یه بچه میاورده

هر شش ماه یه بچه میاره

تو این مدت هم عجب پزی میداده که ایهاالناس من حقوق دارم

ماهی فلان قدر بهم حقوق میدن

بنده خدا همیشه هم در همه ی صحنه ها حاضر بوده

این زمستونی یهو پول گاز و برقش زیاد میاد

از این ور هم شنیده دولت میخواد یارانه را قطش کنه


این ننه جون ما زنگ زده 110 از دست همسایه عارض شده

که این منو بدبخت کرد بیچاره کرد / گولم زد اگر بچه بیاری

یارانه ات زیاد میشه و زندگیت بهتر

این بیچاره همسایه ی ناصح ننه جون ما هم رفته به محکمه

گفته من نگفتم که برو بچه زیاد بیار / گفتم اونایی که نفوسشون بالاست

نونشون تو روغنه  همین

حالا این رفته با عجله نفوشوشو بالا برده تقصیر من چیه

حالا ننه جون ما ماتم گرفته چه خاکی بسرش کنه / مدرسه هام که

پولی شده/ بیمارستانها هم دیگه مجانی ویزیت نمیکنن

خدا بداد این ننه جون ما برسه


عباس

بر اورده شدن ارزوی ننه جون ما

براورده شدن ارزوی ننه جون ما


ننه جونم تعریف میکرد :



ننه جون اون قدیما خیلی خوب بود میدونی الان چرا

امار جمعیت رفته بالا / گفتم نه ننه جون

گفت اغا که شما باشی قدیم نه گازی بود نه برقی

یه اتاقی بود و زمستونا هم یه کرسی

همه اهل خونه شب روزشون همه دور هم و زیر کرسی

میگذشت

و بالاتر از همه زاد ولد هم زیر همین کرسی انجام میشد

خوب چون فرصت کم بود کم اتفاق می افتادبه تعداد نفوس هم

زیاد اضافه بشه همیشه سعی میشد تنظیم خانواده رعایت بشه

گفتم خوب خالا چی ربطی داره این موضوع بما

گفت دیدی ننه جون عقلتو دزدیدن /

د نمیفهمی/ گفتم خوب تو بگو

گفت میبینی الان پول برقو و گاز و زیاد کردن از یارانه هم میزنه بالا

گفتم خوب / گفت همین دیگه / باید همه مون بعد این انشاالله جمع

بشیم زیر  یه کرسی

این ننه جون ما عجب دانشمندی بوده ما ازش غافل بودیم


عباس

حـرف های یـواشکی با خـدا ...

حـرف های یـواشکی با خـدا ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


متن زیر را که شما دوستان از نظر خواهید گذراند  متن جدای اینکه ممکنه درد دل هر کدوم از ماها با معبود خودمون باشه اقلا مرور چند آیه زیبای قرآن است:


گفتم: خسته‌ام.

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره.

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.


گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید

.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم

.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا

.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل

.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم

.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته.

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا

.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله.

گفتی: ان الله یحب المتوکلین

.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره

.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم.

گفتی: فانی قریب

.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم.

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم

.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه

.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده

.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم.

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین

.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده

.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/42-43) ::.



فرزندم نگران نباش

فرزندم نگران نباش



وعده ی الهی تحقق خواهد یافت تا بحقت برسی


ان الله لا تخلف المیعاد




گروهاینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

مسکن مهر/

مسکن مهر






گروهاینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org