برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»
برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»

سوالات یک کودک سه ساله راجع به بیلبورد خیابانی «با یک گل بهار نمی‌شه!»


سوالات یک کودک سه ساله راجع به بیلبورد خیابانی «با یک گل بهار نمی‌شه!»


دختری سه ساله پس از مشاهده‌ی بیلبورد خیابانی فوق از مادرش پرسید:


- مامان چرا اینا با دوچرخه‌شون رفتن تو سبزه‌ها بازی می‌کنند؟ مامان‌شون کجاست؟ اگه مُرده چرا خوشحالی می‌کنند؟ نکنه تو بیمارستانه؟ آره شاید رفته یه بچه دیگه به دنیا بیاره، نه؟ مامان آخه این همه آدم با یه هندونه به این کوچیکی سیر می‌شن؟ مامان چرا اون دختر کوچولوئه بادکنک نداره؟ مامان من می‌دونم. ظهر که بشه اون یکی پسره خوشحال‌تره. چون اینا که زیادن، هیچی ندارن بخورن اما دوچرخه‌ی اونا رو نگاه کن. پشتش پر از خوردنیه. مامان آسمونش و ابراش دروغَکین مگه نه؟ مامان مگه بهار نشده اینا چرا همه‌شون لباس گرم پوشیدن؟ مامان مامان اونجا چی نوشته؟

- نوشته با یه گل بهار نمی‌شه. فرزند بیشتر زندگی شادتر.
- مامان پس چرا رفتی اون بچه که تو شکمت بودا انداختی؟

- نه مامان کی؟ من که بچه تو شکمم نبود.
- اِ... دروغ کار خوبی نیست. خودم شنیدم داشتی به بابا می‌گفتی!

- فعلا بگیر بشین الان پلیس جریمه‌مون می‌کنه‌ها!

- خوب باشه. چرا عصبانی می‌شی؟


دخترک گوشه ماشین می‌نشیند و با خودش فکر می‌کند: «پس چرا رو پفک نوشته فرزند کمتر زندگی بهتر؟» اما فعلا جرات ندارد سوالش را بپرسد. می‌گذارد برای بعد.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ق.ظ http://donyayeyasamin.blogsky.com/

سلام داداش خوبید؟
آخی چقدر غم انگیز بود داشت کم کم گریم میگرفت الهی

good girl پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ب.ظ http://aseman-man.blogsky.com

واقعیت.
تلخی..
دروغ..


ولی درکل.
چ دختر باهوشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد