دردسرهای ننه جون ما
وقتی این یارانه ها برقرار میشه
همسایه ننه جون اینا میاد میگه کاش بچه ی زیادی داشتم
یارانه زیاد میگرفتم
این حرف بد جوری ذهن ننه جون مارا درگیر میکنه و اشغال
میگه عجب فکر بکری
خلاصه این ننه جون ما مردم هر 9 ماه یه بچه میاورده
هر شش ماه یه بچه میاره
تو این مدت هم عجب پزی میداده که ایهاالناس من حقوق دارم
ماهی فلان قدر بهم حقوق میدن
بنده خدا همیشه هم در همه ی صحنه ها حاضر بوده
این زمستونی یهو پول گاز و برقش زیاد میاد
از این ور هم شنیده دولت میخواد یارانه را قطش کنه
این ننه جون ما زنگ زده 110 از دست همسایه عارض شده
که این منو بدبخت کرد بیچاره کرد / گولم زد اگر بچه بیاری
یارانه ات زیاد میشه و زندگیت بهتر
این بیچاره همسایه ی ناصح ننه جون ما هم رفته به محکمه
گفته من نگفتم که برو بچه زیاد بیار / گفتم اونایی که نفوسشون بالاست
نونشون تو روغنه همین
حالا این رفته با عجله نفوشوشو بالا برده تقصیر من چیه
حالا ننه جون ما ماتم گرفته چه خاکی بسرش کنه / مدرسه هام که
پولی شده/ بیمارستانها هم دیگه مجانی ویزیت نمیکنن
خدا بداد این ننه جون ما برسه
عباس
براورده شدن ارزوی ننه جون ما
ننه جونم تعریف میکرد :
ننه جون اون قدیما خیلی خوب بود میدونی الان چرا
امار جمعیت رفته بالا / گفتم نه ننه جون
گفت اغا که شما باشی قدیم نه گازی بود نه برقی
یه اتاقی بود و زمستونا هم یه کرسی
همه اهل خونه شب روزشون همه دور هم و زیر کرسی
میگذشت
و بالاتر از همه زاد ولد هم زیر همین کرسی انجام میشد
خوب چون فرصت کم بود کم اتفاق می افتادبه تعداد نفوس هم
زیاد اضافه بشه همیشه سعی میشد تنظیم خانواده رعایت بشه
گفتم خوب خالا چی ربطی داره این موضوع بما
گفت دیدی ننه جون عقلتو دزدیدن /
د نمیفهمی/ گفتم خوب تو بگو
گفت میبینی الان پول برقو و گاز و زیاد کردن از یارانه هم میزنه بالا
گفتم خوب / گفت همین دیگه / باید همه مون بعد این انشاالله جمع
بشیم زیر یه کرسی
این ننه جون ما عجب دانشمندی بوده ما ازش غافل بودیم
عباس
متن زیر را که شما دوستان از نظر خواهید گذراند متن جدای اینکه ممکنه درد دل هر کدوم از ماها با
معبود خودمون باشه اقلا مرور چند آیه زیبای قرآن است:
گفتم: خستهام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.
گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.
گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.
گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::.
گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر
اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت
میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی
سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر
میکنن (حج/11) ::.
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم.
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم
میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب،
اغفر ذنوبی جمیعا
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا
و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من
الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او
کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو
از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه
(احزاب/42-43) ::.
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.
بله ماهم فکر کردیم دولتمردان ووکلایمان بید ارند اما صد افسوس.....