-
از ادم تا خاتم
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 15:24
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین از همان هنگام که آدم ابوالبشر در شعله پشیمانی سوخت و گریه تجربه شد و همه اسماء حسنی را زمزمه کرد تا بــه " قدیم الاحسان بحق الحسین" رسید و اشک از نـردبان مژه هایش به پائین خزید و راز ایـن اشک را از جبرئیل پرسید...
-
سلام بر مولا
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 15:22
-
منتظران ظهور****ذکر روزهای هفته
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 19:13
منتظران ظهور ذکر روزهای هفته ایام هفته ذکرروز معنای ذکر شنبه یا رَبَّ العالَمین ای پروردگار جهانیان یکشنبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام ای صاحب شکوه و بزرگداشت دوشنبه یا قاضیَ الحاجات ای براورنده حاجت ها یسه شنبه یا اَرحَمَ الرّاحِمین ای بخشنده ترین بخشندگان چهارشنبه یا حَیّ یا قَیّوم ای زنده ای پاینده پنج شنبه لااِلهَ...
-
ذکر روزهای هفته
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 19:11
ذکر روزهای هفته ذکر روز شنبه یا رب العالمین ذکر روز یکشنبه یا ذالجلال والاکرام ذکر روز دوشنبه یا قاضی الحاجا ت ذکر روز سه شنبه یا ارحم الراحمین ذکر روز چهارشنبه یا حی یا قیوم ذکر روز پنجشنبه لا اله الا الله الملک الحق المبین ذکر روز جمعه اللهم صل علی محمد و ال محمد عباس
-
مناجات الذاکرین
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 16:57
مناجات الذاکرین در یافتی از مناجات خمس عشره (مناجات الذاکرین) اِ لهى لَوْ لاَ الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِکَ لَنَزََّهْتُکَ مِنْ ذِکْرى اِیّاکَ عَلى اَنَّ ذِکْرى لَکَ بقَدْرى لا بقَدْرِکَ وَ ما عَسى اَنْ یَبْلُغَ مِقْدارى حَتّى اُُجْعَلَ مَحَلاًّ لِتَقْدیسِکَ وَ مِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیانُ ذِکْرِکَ عَلى...
-
ان الله علی کل شی قدیر
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 16:00
امید ای خداوند من ! ای کارساز مردم بی کس و ناتوان و ای سنگر حوادث سهمناک ...چون ما را تنها گذاری که تواند یاریمان کند و چون تو ما را ناتوان خواهی کیست که ما را نیرومند گرداند ؟رشته همه اینها در دست توست و گریزگاه همه ما سوی تو .ما به ناتوانی خود اقرار می کنیم ... پس به آنچه وعده داده ای عطا فرما و آنچه را عطا کرده ای...
-
علت تجاوز به حریم خانواده ی ما
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 14:57
یکسالی بود که از اتفاق تجاوز به دختر اقای... میگذشت بعد از ظهر اتفاقی تو خیابون با هم روبرو شدیم تا در خونه که هماسیمون بود همراه و همصحبت شدیم وقت خدا حافظی با اصرار از من خواست شام در خدمتشون باشم من قبول نکردم با صرار منو دعوت کرد داخل بعلت رودروایسی قبول کردم / درو باز کرد با یک ا الله بلند همه را خبر داد که غریبه...
-
عادت هست کارمان نه عبادت
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 14:06
عادت هست اعمالمان نه عبادت اقا داشت پشت تریبون با یه لحن خاصی همه را دعوت به نماز خواندن میکرد هی تکرار میکرد ای مردم باید نماز بخوانید باید به فرزندان خود سفارش کنید نماز بخوانند وقتی تمام شد و با صلواتی بر محمد و ال محمد خاتمه فرمایشات ایشون هم مشخص شد / امد که بشیند ازش خواهش کردم در کنار من بشیند که کار واجبی دارم...
-
اشهد ان لا اله الا الله
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 14:04
اشهد ان لا اله الا الله شهادتی که برای ایستادن بر کلمه لا اله الاالله باید سر داد یکی بودن خدا را خواند تا فرزندان ما بدانند در این دنیای بتها و بتکده ها ابراهیم وار باید بود که خدایش تنها «آن کسى است که زنده می کند و می میراند.» تا بداند که هرچقدر هم فریاد انا ربکم الاعلی از هرسو سرداده شود باید ازاده بودن و حسین...
-
امشب بیا
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:38
امشب بیا امشب بیا در خانه مهمان کن صدایت را تـــا بشنوم آواز شـــاد خنـــده هــایت را یک سال نوری از من و تنهایی ام دوری برگرد و حک کن در سکوتم رد پایت را لبهای گرمت را بچسبــان بر کویـر سرد دریــــاب با، بــاران بــوسه مبتلایــت را هـــرچنـد در پیشانـی ام تقـــدیر خوابیده امـــا نگیر از من دو چشـــم دلربایـت را یک...
-
پیرم ولییییی....
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:35
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند ... بَه چه پیری که دلش یاد جوانی میکند دفتر باغ غزل را باغبانی میکند با بساطی از کلام و واژه های آتشین مجلس عشاق را هم میزبانی میکند من بنازم آنکه با آن قلب عاشق پیشه اش کاروان عشق را هم ساربانی میکند در عجب ماندم در آن سن هم قلم در دست او گرچه میلرزد ولی...
-
میتوان
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:33
می توان در قاب خیس پنجره چک چک آواز باران را شنید می توان دلتنگی یک ابر را در بلور قطره ها بر شیشه دید می توان لبریز شد از قطره ها مهربان و بی ریا و ساده بود می توان با واژه های تازه تر مثل ابری شعر باران را سرود می توان در زیر باران گام زد لحظه های تازه ای آغاز کرد پاک شد در چشمه های آسمان زیر باران تا خدا پرواز کرد
-
بزن باران
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:32
بزن باران بهاری کن فضا را بزن باران و تر کن قصه ها را بزن باران که از عهد اساطیر کسی خواب زمین را کرده تعبیر بشارت داده این آغاز راه است نباریدن دلیل یک گناه است بزن باران به سقف دل که خون است کمی آنسوتر از مرز جنون است بزن باران که گویی در کویرم به زنجیر سکوت خود اسیرم بزن باران سکوتم را به هم زن و فردا را به کام ما...
-
کاش
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:31
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند بگذرد از هفت بند ما صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این...
-
صدای باران
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:30
صدایِ نغمه هایِ باران از گلویِ کوچه می آید هم آواز با پرندگانی که در باغچه سبز شده اند
-
چتر ها را باید بست
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:29
چتر ها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را، خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت دوست را، زیر باران باید دید عشق را زیر باران باید جست ...
-
کاش بارانی ببارد
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:29
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند بگذرد از هفت بند ما صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا ناکجا را تر کند چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این...
-
بیا زیر باران قدم بزنیم
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 00:28
زیر باران بیا قدم بزنیم حرف نشنیده ای بهم بزنیم نو بگوییم و نو بیندیشیم عادت کهنه را به هم بزنیم وزباران کمی بیاموزیم که بباریم و حرف کم بزنیم کم بباریم اگر ولی همه جا عالمی را به چهره نم بزنیم چتر را تا کنیم و خیس شویم لحظه ای پشت پا به غم بزنیم سخن از عشق خود به خود زیباست سخن عاشقانه ای بهم بزنیم قلم زندگی را به...
-
صبرکن
شنبه 11 آبانماه سال 1392 21:52
خودپرستی زشما دوست پرستی از من غم جـــان است شما را غم جانانه مرا
-
الهم عجل لولیک الفرج
شنبه 11 آبانماه سال 1392 21:47
الهم عجل لولیک الفرج
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 آبانماه سال 1392 21:45
-
دوستی
شنبه 11 آبانماه سال 1392 21:43
-
ای خوبتر از گل
شنبه 11 آبانماه سال 1392 21:42
-
صدایت چه سحر انگیز است
شنبه 11 آبانماه سال 1392 20:31
صدایت چه سحر انگیز است صدای تو گرم است و مهربان چه سحر غریبی درین صداست صدای دل مرد عاشق است که این همه با گوشم آشناست صدای تو همچون شراب سرخ به گونه ی زردم دوانده خون چنین که مرا مست می کنی نشانی ی میخانه ات کجاست ؟ به قطره ی شبنم نگاه کن نشسته به گلبرگ مخملی به مخمل آن نیمتخت سرخ اگر بنشانی مرا به جاست صدای تپش های...
-
تنها تویی ، تنها تویی
جمعه 10 آبانماه سال 1392 19:32
تنها تویی ، تنها تویی تـنها تـوئـی تـنها توئی در خـلوت تنهائیم تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم مـن از هـوسها رسته ام از آرزوها جسته ام مـرغ قفس بشکسته ام شادم ز بـی پروائیم دانـی کـه دلدارم تـوئی/ ا لسلام علیک یا ثار الله
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 آبانماه سال 1392 18:31
-
خیلی دلم گرفته
جمعه 10 آبانماه سال 1392 18:21
دلم تنگه…….. دلم گرفته ………… دلم گریه می خواد ………. آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان ! دلم گرفته از این همه کینه …. این همه دروغ ! از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته ……. دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است ! دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های...
-
فقط بخاطر تو ...
جمعه 10 آبانماه سال 1392 18:15
فقط بخاطر تو ....... ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته یک سینه غرق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن شرمندهام خدایا امشب دلم گرفته خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته ساقی عجب صفایی دارد پیاله تو پر کن به جان مولا...
-
عالم محضر خداست، در محضر خدا گناه نکنیم
جمعه 10 آبانماه سال 1392 15:37
عالم محضر خدا ست، در محضر خدا گناه نکنیم در زمانی که کنی قصد گناه گر کند کودکی از دور نگاه شرم داری زگنه در گذری پرده ی عفت خود را ندری شرم بادت ز خداوند جهان که بود واقف اسرار نهان..
-
سوال و جواب قبر دروغه؟!
جمعه 10 آبانماه سال 1392 15:35
سوال و جواب قبر دروغه؟! یه نفر دوست گناهکارش رو که تازه مرده بود خواب میبینه. دوست گناهکار بهش میگه: ببین هر چی تا حالا در مورد سوال و جواب قبر و قیامت و نامه ی اعمال و... میگن دروغه...!!!!! اونی که خواب دیده بود میپرسه: وا؟ مگه میشه ؟ یعنی چی که دروغه؟ میگه : شنیده بودم وقتی کسی میمیره دو نفر میان و ازش سوال و جواب...