برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»
برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»

از ادم تا خاتم


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 

 

از همان هنگام که آدم ابوالبشر در شعله پشیمانی سوخت  و گریه تجربه شد و همه اسماء حسنی را زمزمه کرد تا بــه " قدیم الاحسان بحق الحسین" رسید و اشک از نـردبان مژه هایش به پائین خزید و راز ایـن اشک را  از جبرئیل پرسید و او قصه ی عاشورای تو را گفت : نخستین مجلس سوگواری با مرثیه جبرئیل و گریه آدم بر پا شد.

هنگامی که نوح بر دوشهای موجهای کوه شکن، در دریائی بی ساحل پیش راند و به کربلایت رسید و جبرئیل سوگ تو را سرود، نوح نیز نوحه کرد و غمی سنگین بر قلبش پنجه درانداخت.

هنگامی که ابراهیم از قتلگاه اسماعیل بازگشت و جبرئیل قصه ی "ذبح عظیم" عاشورا را برایش سرود، ابراهیم نیز در هق هق گریه هایش گم شد. 

هنگامی که موسی به وادی مقدس رسید و صاعقه یک فریاد، فرمان توقفش داد که "اخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی " (کفشهایت را بیرون افکن که به پاکترین سرزمین رسیده ای ) شعله مقدس و جا ودانه تو پرده بر انداخت و تا نهایت تاریخ دامن گسترد و همه قلبها و قطبهای منجمد را به گرمی و تپش حیات خواند و کاروان خون او در رگ رگ اعصار دوید.

آری، اگر حضور روشن امام حسین (ع) در آفرینش نبود، امروز سفره باز نور در بوستانی نمی وزید.

اگر امام حسین (ع)  نبود درختان سر بالیدن نداشتند و بذرها در عطش رستن، سر بر آسمان نمی ساییدند.

اگر کاروان امام حسین (ع)  با 72 پرچم سرخ از شهیدستان عشق، کوچه های غفلت را نمی پیمود، خواب از نگاه غافلان زدوده نمی شد و فرشتگان زمین مقهور شیاطین می شدند.

اگر امام حسین (ع)  نبود کربلا حاشیه فرات و عاشورا روزی گمشده در تاریخ بود.

منتظران ظهور****ذکر روزهای هفته


منتظران ظهور


 



ایام هفته

ذکرروز

معنای ذکر

شنبه

یا رَبَّ العالَمین

ای پروردگار جهانیان

یکشنبه

یا ذَالجَلالِ و الاِکرام

ای صاحب شکوه و بزرگداشت

دوشنبه

یا قاضیَ الحاجات

ای براورنده

حاجت ها

یسه شنبه

یا اَرحَمَ الرّاحِمین

ای بخشنده ترین بخشندگان

       چهارشنبه

 

         یا حَیّ یا قَیّوم  ای زنده ای پاینده
      پنج شنبه  لااِلهَ اِلَّا الله المَلک الحقُّ المُبین  معبودی جز خدا نیست پادشاه حق آشکار

جمعه

الهم صل علی محمد و آل محمد

خدایا رحمت بفرست بر محمد و خاندان محمد

        هر ذکر در هر روز صد مرتبه

ذکر روزهای هفته


ذکر روز       شنبه           یا رب العالمین
                                     
ذکر روز       یکشنبه        یا ذالجلال والاکرام

ذکر روز       دوشنبه        یا قاضی الحاجا ت

ذکر روز       سه شنبه     یا ارحم الراحمین

ذکر روز       چهارشنبه     یا حی یا قیوم

ذکر روز       پنجشنبه       لا اله الا الله الملک الحق المبین

ذکر روز        جمعه           اللهم صل علی محمد و ال محمد


عباس

مناجات الذاکرین


 
 
مناجات الذاکرین

 

مناجات نامه

 

در یافتی از مناجات خمس عشره


 

(مناجات الذاکرین)


اِلهى لَوْ لاَ الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِکَ لَنَزََّهْتُکَ مِنْ ذِکْرى اِیّاکَ عَلى اَنَّ ذِکْرى لَکَ بقَدْرى لا

بقَدْرِکَ وَ ما عَسى اَنْ یَبْلُغَ مِقْدارى حَتّى اُُجْعَلَ مَحَلاًّ لِتَقْدیسِکَ وَ مِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیانُ

ذِکْرِکَ عَلى الْسِنَتِنا وَ اِذْنُکَ لَنا بِدُعاَّئِکَ وَ تَنْزیهِکَ وَ تَسْبیحِکَ...


خدای من!

اگر اطاعت امر تو نبود هرگز با کوره خاطر خویش بر ساحل دریای یاد تو گذر نمی کردم چرا که می دانم ظرف وجود من شایسته من است، نه بایسته تو.

 

و کاسه دل من به اندازه ظرفیت خویش از بحر تو آب ذکر بر می دارد، و نه به وسعت بی کرانگی تو.

 

و کجا پای ناتوان مرا قدرت نیل به شناختگاه مقام مقدس توست؟

 

خدایا!

هم یاد کردن ما تو را، لطف توست و هم یاد کردن تو، ما را.

 

خدایا!

همین که به اذن تو بر ذهن این ناپاک، یاد پاکی مطلق می گذرد


مرا بزرگترین نعمت توست و همین که این آلوده را نام

منزه تو بر زبان می رود مرا عظیم ترین لطف توست.

 

خدایا!

تو منزه تر از آنی که بر زبان ما به تنزیه بگذری.

 

و تسبیح تو برتر از آنست که تا اوج دلهای ما تنزل کند.

 

و تقدیس تو فراتر از آن که خود را به بالهای قلب ما بیالاید.


اِلهى فَاَلْهِمْنا ذِکْرَکَ فِى الْخَلاَّءِ وَالْمَلاَّءِ وَاللَّیْلِ وَالنَّهارِ وَ الاِْعْلا نِ وَ الاِْسْر ارِ وَ فِى السَّرّاَّءِ وَ الضَّرّاَّءِ وَ آنِسْنا بِالذِّکْرِ الْخَفِىِّ

وَ اسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّکِىِّ وَ السَّعْىِ الْمَرْضِىِّ وَ جازِنا بِالْمیزانِ الْوَفِىِّ...


اما خدای من!

ما را به خویش خوان در هویدا و نهان واز روشنای ذکرت بر ما بتابان، در صبح و شامگاهان.

 

و از زلال خاطره ات ما را بنوشان، در آشکار وپنهان.

 

و نسیم یادت را بر دلهای ما بوزان، در بهار وخزان.

 

خدای من!

میان ما و خویش الفتی نهانی ساز و پیوندی خفیه، و ما را توفیق تلاشی بی شائبه و صادقانه عنایت کن و کوششی که ما

را تا بوستان رضایتت برساند و از میوه پاداش تو، به ما بچشاند

ان الله علی کل شی قدیر

ای خداوند من ! ای کارساز مردم بی کس و ناتوان

 و ای سنگر حوادث سهمناک ...چون ما را تنها گذاری

که تواند یاریمان کند و چون تو ما را ناتوان خواهی کیست

 که ما را نیرومند گرداند ؟رشته همه اینها در دست توست

 و گریزگاه همه ما سوی تو .ما به ناتوانی خود اقرار می کنیم ...

 پس به آنچه وعده داده ای عطا فرما و آنچه را عطا کرده ای کامل کن

 .که تو بر هر چیز توانایی و این ها بر تو آسان است ...

ان الله علی کل شی قدیر

علت تجاوز به حریم خانواده ی ما



یکسالی بود که از اتفاق تجاوز به دختر اقای...  میگذشت


بعد از ظهر اتفاقی تو خیابون با هم روبرو شدیم


تا در خونه که هماسیمون بود همراه و همصحبت شدیم


 وقت خدا حافظی با اصرار از من خواست شام در خدمتشون باشم


من قبول نکردم


با صرار منو  دعوت کرد داخل 


بعلت رودروایسی قبول کردم  / درو باز کرد


با یک ا الله بلند همه را خبر داد که غریبه ای همراهشه


همسرش اومد تا در هال / تا منو دید دوید تو چادر سرش کرد


اومد سلام داد و خوشحال شد که منو همسرش به شام


دعوت کرده


رفتیم داخل وقت اذان بود / با اجازه صاحبخانه رفتم وضو گرفتم


ایشون هم وضو گرفتن  برگشتیم بعد اذان نماز را اقامه کردیم


دختر خانم ایشون که یه شلوار ساپورت و یه بلوز استین کوتاه


تنش بود و یه چادر توری برامون چایی اورد


این همون دختری بود که مورد تجاوز چند افراد شرور که حالا تو زندان هستن


قرار گرفته بود



تلوزیونشون هم از اون صفحه بزرگا بود زیرش هم دو عدد ریسیور ماهواره


وقتی تنها شدیم گفتم حاجی منو شرمنده کردی ممنونتم


بعد تعارفات گفتم اجازه هست کمی برادرانه با هم صحبت کنیم


گفت خوشحال میشم عباس اقا از فرمایشاتتون استفاده کنم


گفتم من کسی نیستم که بتونم کسی را نصیحت کنم چون خودم اختیاج به ناصح دارم


گفتم حاجی  من دیدم شما دوتا ریسیور دارید گفت بله یکی مال اروپا و امریکاست یکی هم مال  اسیا و افریقا


خدایی من  اینو نمیدونستم


گفتم حاجی شما رفتی زیارت حرم امن الهی ایا درسته با داشتن چند فرزند جوان در حد بلوغ در منزلت دوتا ریسیور داشته باشی


و خودت هم همراه با اونا بشینی این اراجیف کافران را گوش کنی


ایا فکر نمیکنی علت اون اتفاق که برای دخترتون افتاد باعثش همین ها نبوده


ایا این تذکری از جانب خداوند نبوده


حاجی سرشو انداخت پائین رنگش متغییر شد


گفت عباس اقا حق با شماست من تو زندگیم اشتباه کردم


هرچی خانمم گفت گوش کردم چون همیشه بخاطر این حدیث


که با اهل خونه مراعات و خوش رفتار باشید تا خدا شما را ببخشد


گفتم حاجی ایا هر خرفی هر کاری زنت گفت حتی نادیده گرفتن


دستورات خدا / باید انجام بدی/ شما که الحمدالله اهل قرانی


ایا داستان انهایی که به عذاب الهی دچار شدن بخاطر کفران نعمات الهی و دستورات الهی را نخوندی


حاجی ما از فرط خجالت گریه کردن / از من تشکر کردن که صادقانه باهاش خرف زدم


من هم عهد کردم برگشتم دو رکعت نماز شکر بخونم که تونستم با دوستم حرفی از خدا بزنم


که ازم ناراحت نشده


الان خدا را شکر این برادر بزرگوار من در زندگی خود تجدید نظر کرده و خدا را سپاس


زندگی خوبی را که هم خودشان راضی هستن هم خدای منان شروع کرده


ولا خوفن الیهم و لا هم یحزنون


ان الله رئوف بالعباد



عادت هست کارمان نه عبادت

عادت هست اعمالمان نه عبادت




اقا داشت پشت تریبون با یه لحن خاصی همه را دعوت به نماز خواندن میکرد


هی تکرار میکرد ای مردم باید نماز بخوانید


باید به فرزندان خود سفارش کنید نماز بخوانند


وقتی تمام شد و با صلواتی بر محمد و ال محمد خاتمه فرمایشات ایشون


هم مشخص شد / امد که بشیند


ازش خواهش کردم در کنار من بشیند که کار واجبی دارم


لطف کردن اومدن


بعد خوردن چایی و صفا دادن به گلویش


گفتم اجازه هست مطلبی را خدمتتون عرض کنم


گفت بفرما


گفتم اگر ناراحت هم شدی همینجا بهم بگو


گفت چشم


گفتم اقا شما چرا ایات الهی را تحریف میکنی


قیافه اش متغییر شد با لحنی  که معلوم بود خشمی در زیر چهرشان


هست گفت استغفرالله / عباس اقا این حرف چیه میزنی


گفتم امکان داره بنده به ایات الهی جاهل باشم و ندونم


میشه بفرمائید خداوند در کدام سوره و ایه فرموده نمازبخوانید


گفت در اکثر سوره ها


گفتم یعنی خداوند فرموده یا ایها الذین امنو قرات االصلاه


یه نگاهی بهم کرد سکوت نمود


گفتم عزیزم خداوند فرموده اقم الصلاه نه قرات االصلاه


شما ها ازبس گفتید نماز بخوانید


که به این روز دچار شدیم مگر نماز کتابست یا شعر است که خوانده شود


باید نماز را اقامه کرد تا رستگار شد


ما نماز را خواندیم و این بصورت یک عادت برامون شده که به این بدبختیها


دچار شدیم / فقر و فحشا و ناامنی در کشورهای اسلامی بیداد میکنه


ظلم ظالمان هرروز بیشتر  و حق را نا حق جلوه دادن و نا عدالتی روز افزون شده


ما نماز را خواندیم که اجازه دادیم هر متکبری هر عاشق دنیا برامون تصمیم بگیره


و همراه با کذابان و چپاول گران همراه بشه


نماز اگر اقا مه میشد هر خودسری نمیتوانست در مورد اسلام و امت اسلامی


خود را صاحب نظر بداند


نماز اگر اقامه میشد  فرزندان ما  عوض تقلید از کافران


از داشته های اسلام تقلید میکردن


کسانی که خود را به بزرگان دین منتسب میدانند


در جوامع دشمنان ما با ان وضع نا هنجار ظاهر نمیشدند


که هم ابروی بزرگی زیر سئوال برود هم مردم نسبت به اعتقادات


خود تجدید نظر بکنند و بدبین به اسلام عزیز بشوند


شماها روز قیامت در پای میزان الهی


باید جوابگوی این رفتار نا اگاهانه خود باشید


این عزیز من گریه کرد گفت عباس اقا بخدا قسم


احساس معصیت میکنم چشم روشمو عوض میکنم


در گفتار خود دقت میکنم


ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم


من الله توفیق


عباس





اشهد ان لا اله الا الله


اشهد ان لا اله الا الله



شهادتی که برای ایستادن بر کلمه لا اله الاالله  باید سر داد


یکی بودن خدا را  خواند تا فرزندان ما  بدانند 


در این دنیای بت‌ها و بتکده ها ابراهیم وار باید بود


که خدایش تنها «آن کسى است که زنده می کند و می ‏میراند.»


  تا بداند که هرچقدر هم فریاد انا ربکم الاعلی از هرسو سرداده شود


باید ازاده بودن و حسین وار بودن را فریاد کشید  و بود  ؛  


که زیستن اش با «نه» در برابر هر چه غیر او باید باشد.  


چرا که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست… .  


اشهد ان لا اله الا الله


عباس

امشب بیا

امشب بیا




امشب بیا در خانه مهمان کن صدایت را

تـــا بشنوم آواز شـــاد خنـــده هــایت را

یک سال نوری از من و تنهایی ام دوری
برگرد و حک کن در سکوتم رد پایت را

لبهای گرمت را بچسبــان بر کویـر سرد
دریــــاب با، بــاران بــوسه مبتلایــت را

هـــرچنـد در پیشانـی ام تقـــدیر خوابیده
امـــا نگیر از من دو چشـــم دلربایـت را

یک بـار دیگر از گناهم چشم پوشی کن
شاید ببخشی عـــاشق سـر به هوایـت را

بوی غریبی بی تو دارد برکه ی احساس
ســرمست کن نیلـــــوفر درد آشنـایت را


نیلوفر ابی