برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»
برای اخرت

برای اخرت

بنام الله / هستی بخش انسانها /«اگر صدسال مانی ور یکی روز// بباید رفت از این کاخ دل‌افروز»

داستان جالب تاجر و همسرانش


داستان جالب تاجر و همسرانش

داستان جالب تاجر و همسرانش

 

در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت….


همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.
همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.

واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.

روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند

به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟

زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.
مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟
زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.
مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟
زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم !

گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم…

در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!
۱٫ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.
۲٫ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.
۳٫ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.
۴٫ همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.

و جا دارد بیان وزین و سراسر حکمت امیر المؤمنین علیه السلام را بیان کنیم :
«ان ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل »؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند. (بحارالانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۷)

 


                                                   شب گریه


ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق 
مث لبخند سپیده .. مث شب گریه‌ی عاشق 

بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته 
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته





جوانان اخر الزمانی

    


  جوانان اخر الزمانی




پسره یه عینک دودی زده از بالای عینک هم میشه دید که ابروهاشو ورداشته


صورت برق میزنه / تو گوشاش هم واکمن گذاشته داره اهنگ گوش میکنه


شب دیدم اول صف دسته عزاداری ابا عبدالحسین علیه السلام هست


دسته که به خیابون رسید / مردم برای دعا نذرهاشونو ادا میکردن


و مداح هم به نوبت دعا میکرد و اهل دسته امین  می گفتن


بعد اتمام نذورات / جونا گفتن همینجا سینه بزنیم با اینکه من کلا مخالفم


یغیر از مسجد و حینیه نباید سینه زنی  کرد اما هئیت امنا خواهش کردن


جونا خواستن دلشون میشکنه گناه داره/ قبول کردم


نوحه خوان سروع کرد به نوحه سرایی


چند لحظه ای گذشت من به اول صف رسیدم چون من عادت دارم دقیقا همه را


زیر نظر بگیرم که خدای ناکرده حرکت ناهنجاری که باعث جسارت به استان ابا عبدالله


دیدم تذکر بدهم


جوان مورد بحث را دیدم عوض سینه زنی داره قر کمر میده از اطراف هم مردم بخصوص


خانما نظاره گر حرکات نا متوازن این اقا پسر بودن / رفتم یواشکی بهش گفتم عزیز دلم


تو سینه میزنی یا قر کمر میدی/ یه نگاهی بهم کرد گفت همین شما ها هستین


که جونا را از دسته جات فراری میدین/ از دسته رفت بیرون / دیدم دختری با یه


وضع ناهنجار اومد طرفش دستشو گرفت با هم با خنده رفتن


خیلی از خودم خجالت کشیدم که در زمان گذشته همه یک احترامی به دستجات داشتن


اما متاسفانه بعلت کارهای ناشایست بعضی از مسئولین که متاسفانه حامی


سرسخت اینطور افراد هستن  وضع جامعه را از هنجار به ناهنجار تبدیل کردن


بعد اتمام دسته که به حسینیه برگشتیم دوستان گفتند این پسر فلان شخص بود


پناه میبرم بخدا که بنام اسلام / کارهای شیطانی میکنیم و اسمش هم میزاریم


؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


عباس





از ماست که بر ماست/

عکس تاسف بار یک دانشجوی دختر ایرانی…

 

عکسی متفاوت از یک دانشجوی دختر ایرانی که برای کسب درآمد و برآورد هزینه های دانشگاه اقدام به واکس زدن میکند.

خـود ارضـایی مــردان متـاهـل ؟

خـود ارضـایی مــردان متـاهـل ؟



مهم ترین دلیلی که می تواند باعث خودارضایی شود، به وجود آمادن فانتزی های جنسی در ذهن می باشد…

 

اگر یک مرد تنها از برخی از اعمال در یک رابطه جنسی لذت ببرد، تنها قسمت هایی از این لذت به واکنشهای جسمی او مرتبط است و بسیاری از این لذت با کمک روان او مورد کنترل قرار می گیرد.

به عنوان مثال در فانتزی جنسی اکثر مردان ریختن مایع منی بر روی نقاطی از بدن  همسرشان لذت بخش است، حال آنکه از نظر جسمی خروج منی لذت دارد اما محل ریخته شدن آن از نظر جسمی تاثیری بر لذت بخش  بودن آن ندارد  اما  از نظر روانی برای مرد  این حرکت  لذت بخش است  در غریزه جنسی دو فرایند جسم و روان گام به گام پیش میروند و جالب است بدانید گاهی وقتها قدرت روانی و ذهنی  آن چندین برار قدرت جسمی و فیزیکی  آن است . تا جائی که ممکن است مردان بدون آنکه عمل فیزیکی انجام دهند واسطه دیدن یک تصویر محرک و با کمک قدرت روان خود تحریک و انزال کنند .

پس ممکن است یکی از مهمترین دلایل خود ارضائی مردان متاهل همین عامل باشد که همسر آنها حاضر نمی شوند برخی از اعمالی که آن مرد در لیست فانتزی جنسی خود قرار داده است را انجام دهد در اینصورت شاید آن مرد از نظر جسمی ارضاء شود اما از نظر روانی و ذهنی نیاز وی تامین نشده لذا با تصویر سازی و قدرت تجسم به آن نقطه دست میاید .

این مسئله برای مردان پر اهمیت میباشد و میتواند حتی جزء یکی از دلایل خیانتهای آنها به حساب بیاید  ، توجه داشته باشید فانتزی جنسی به مرور شکل میگیرد و تغییر یافتن آن به ندرت امکان پذیر است . معمولا اکثر مردان متاهلی که به خود ارضائی اعتیاد دارند قبل از ازدواج نیز آن عمل را انجام میداده اند لذا چون در خود ارضائی کنترل فشار و تصور به دست خود فرد میباشد در اینصورت فرد قادر نیست تا از رابطه جنسی با همسر خود ارضا شود .

معمولا مردان خود ارضائی را از همسر خود پنهان میکنند این عمل چه قبل و چه بعد از ازدواج ، عمل شایسته ای نیست .


راه درمان چیست ؟



ما ایرانیها یاد گرفتیم همیشه به درمان بیاندیشیم  اما من میخوام به شما توصیه کنم بهتره به پیشگیری فکر کنید قبل از ازدواج راجع به فانتزیهای جنسی هم دیگر سوالات خود را مطرح کنید ، فانتزی جنسی همان اعمالیست که تصور میکنید از آنها لذت بیشتری میبرید ، ممکن است برخی از افراد آنقدر نسبت به این فانتزی واکنش بالایی نشان دهند که هرگز خارج از آن ارضاء نشوند به این نوع گرایش فتیش گفته میشود شاید از نظر شما فانتزی جنسی یا فتیش همسر شما قابل تجسم نباشد و شاید بگوئید خب این عمل چه لذتی برای اون میتواند داشته باشد ؟   اما من در پاسخ عرض میکنم قدرت فانتزی جنسی یا در حد بالاتر فتیش یک قدرت روانی و ذهنیست و نباید هرگز آنرا مسخره کنید و برعکس باید به آن احترا م بگذارید . متاسفم از اینکه خیلی از مردان و زنان نیازهای خود را برای همسر خود مطرح نمیکنند ، توجه داشته باشید رابطه نزدیکی   در راس هرم رابطه زناشوئی قرار گرفته و به صورت مستقیم و غیر مستقیم ناخود آگاه روی سایر رفتارها ، کنشها و واکنشهای افراد تاثیر دارد .  پس به فانتزی جنسی همسر خود احترام بگذراید و از روی میل آنرا انجام دهید مطمئنا خودتان شاهد تاثیر آن خواهید بود .


دلیل غسل جنابت چیست؟


دلیل غسل جنابت چیست؟






دلیل غسل جنابت چیست؟…


به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متأثر می شود و هم جسم. غسل جنابت که هم شستشوی جسم است و هم به علت اینکه به قصد قربت انجام می یابد شستشوی جان است، اثر دوگانه ای روی جسم و روح می گذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.

 


سوال: چرا اسلام دستور می دهد که به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشوییم در حالی که فقط عضو معینی آلوده می شود و آیا میان بول کردن و خارج شدن منی تفاوتی هست که در یکی فقط محل را باید شست و در دیگری تمام بدن را؟


پاسخ این است که خارج شدن منی از انسان یک عمل موضعی نیست (مانند بول و سایر زواید) به دلیل اینکه اثر آن در تمام بدن آشکار می گردد و تمام سلول های بدن به دنبال خروج آن در یک حالت سستی مخصوص فرو می روند و این خود نشانه تأثیر آن روی تمام اجزاء بدن است.

طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیت های بدن را کنترل می کند (اعصاب سمپاتیک) و (اعصاب پاراسمپاتیک) این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده اند.

وظیفه اعصاب سمپاتیک (تند کردن) و به فعالیت واداشتن دستگاه های مختلف بدن است و وظیفه اعصاب (پاراسمپاتیک) (کند کردن) فعالیت آنهاست و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتی دستگاه های بدن به طور متعادل کار می کند.

گاهی جریان هایی در بدن رخ می دهد که این تعادل را به هم می زند، از جمله این جریانها مسأله (ارگاسم = اوج لذّت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت می گیرد.

در این موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتیک بر اعصاب سمپاتیک پیشی می گیرد و تعادل به شکل منفی به هم می خورد.

این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که می تواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است و از آن جا که تأثیر (ارگاسم) روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده می شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می خورد دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسی یا خروج منی تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن تعادل کامل در میان آن دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد. (و اینکه می بینیم در خبری از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده که فرمودند: ان الجنابه خارجه من کل جسده فلذلک وجب علیه تطهیر جسده کله» «جنابت از تمام بدن بیرون می آید و لذا باید تمام بدن را شست» (وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۴۶۶) گویا اشاره به همین موضوع است.)

البته فایده غسل منحصر به این نیست بلکه غسل کردن علاوه بر این یک نوع عبادت و پرستش نیز می باشد که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت بشوییم غسل صحیح نیست.

در حقیقت به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی هم روح متأثر می شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی کشیده می شود و جسم به سوی سستی و رکود. غسل جنابت که هم شستشوی جسم است و هم به علت اینکه به قصد قربت انجام می یابد شستشوی جان است، اثر دوگانه ای روی جسم و روح می گذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.

از همه اینها گذشته وجوب غسل جنابت یک الزام اسلامی برای پاک نگه داشتن بدن و رعایت بهداشت در طول زندگی است زیرا بسیارند کسانی که از نظافت خود غافل می شوند ولی این حکم اسلامی آنها را وادار می کند که در فواصل مختلفی خود را شستشو دهند و بدن را پاک نگاهدارند این موضوع اختصاصی به مردم اعصار گذشته ندارد در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانی که به علل مختلفی از نظافت و بهداشت بدن غافلند. (البته این حکم به صورت یک قانون کلی و عمومی است حتی کسی را که تازه بدن خود را شسته، شامل می شود).

مجموعه جهات سه گانه فوق روشن می سازد که چرا باید به هنگام خروج منی (در خواب یا بیداری) و همچنین آمیزش جنسی (اگر چه منی خارج نشود) غسل کرد و تمام بدن را شست.

دختران اخر الزمان

عکس زیباترین دختر سال ایران در شهریور ۹۱

توجه: ما قصد مسخره کردن هیچ شخصی را نداریم و این عکس توسط خودش منتشر شده است که نشانه ی رضایت وی می باشد.

تنـها اشـک، مقصـد عاشـورا نیـست


 

تنـها اشـک، مقصـد عاشـورا نیـست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کربلا و عاشورا را چگونه باید دید؟ از کدام زاویه به این زمین و زمان باید نگریست؟ اگر حسین، مصباح است یعنی در تیرگی های وحشت بار و تاریکی های نفسگیر، تکیه گاه روشن و شفاف و اگر سفینه است یعنی در موج خیز حادثه ها و خیزاب های هولناک، کشتی نجات؛ پس چرا عاشورای او را از منظر روشنگری و راهگشایی و به ساحل رسانی نبینیم؟

چرا در عصر گم شدگی انسان و توفان خیزی و وارونگی زمان، از حسین و عاشورایش، همچون حبلی متین و عروه الوثقایی مبین بهره گیری نکنیم و گذار از جاده های خطر را با این همراه مطمئن آغاز نکنیم؟

عاشورا چه ندارد تا سراغ سرمشق ها و مکتب های دیگر برویم؟ این رستاخیز عظیم، همه درس های لازم برای صلاح و فلاح را دارد.

کربلا قصه زیستن و دیگرگونه زیستن و حیات طیبه را تجربه کردن است. در کربلا، همه عناصر لازم برای سیر به کمال، عزت و رستگاری پیداست.

معنویت، زیبایی، فضیلت های انسانی، حضور همه انسان، حضور بی فاصله خدا، حضور همه ارزش ها و در یک کلام حضور بی پرده خدا، انسان، راستی و درستی و حقیقت زلال قرآن تنها و تنها در همین حادثه یافتنی و ادراک شدنی است.

عاشورا، نه روزی است از جنس روزهای معمولی و نه حادثه ای خزیده در گوشه ای از حافظه تاریخ؛ عاشورا زنده و زاینده است؛ چشمه ساری است که بر همه زمین ها و زمان ها می گذرد و کام تشنگان فضیلت و حقیقت را به جرعه هایی زلال و حیات بخش می نوازد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


عاشورا، دانشگاه ایمان و عرفان و پاکی و پاکبازی و پاک زیستن است. مکتب انسان شناسی و انسان آگاهی و انسان پروری است و ما نیازمند هماره بازشناسی و مرور و مطالعه آن هستیم. باید در بازخوانی عاشورا و کربلا همیشه یادمان باشد که چشم انداز بیرونی و ظاهر شگفت و شورانگیز و سوک آمیز آن، ما را از سیر در اعماق آن باز ندارد و بکوشیم تا چونان غواصی ماهر، گوهرهای ناب و نایاب ازژرفای آن استخراج کنیم و جان و جهانمان را بدان ها بیاراییم.

ما از چشم انداز بیرونی عاشورا ناگزیریم چون شناخت خود حادثه و سیر آن ضرورت دستیابی به درون رازآمیز آن است، اما نباید به شنا در سطح بسنده کنیم و شیوه شیرین قرآن در برخورد با حادثه ها را که ژرفاکاری و عبرت و تنبه و تذکر است، فراموش کنیم.

برخورد برشی با کربلا و عاشورا و تنها طرح برخی قطعات این رویداد عظیم (آن هم عمدتا از منظر سوگ و مرثیه) باعث غفلت از دیگر ابعاد و اضلاع آن شده است.

هر چند سوز و مرثیه و اشک ارجمند و ستودنی است و در قلمرو روایات بدان بسیار توصیه شده است، اما باید دانست که اشک مقصد نیست؛ مقدمه گره خوردگی عاطفی و قلبی ما با کربلا و عاشورا برای تبدیل آن به اسوه و سرمشق در زندگی است؛ چرا که اباعبدالله الحسین(ع) خود در کربلا فرمود: لکُم فِیَّ اُسوه.

امید است بتوانیم پنجره ای تازه برای تماشا و ادراک زیباترین و باشکوه ترین تابلوی هستی بگشاییم، تابلویی که زینب(س) در کلام کوبنده خود در مجلس بیداد عبیدالله زیاد، آن را نمایاند و شناساند که والله ما رایتُ الاّ جمیلاً به خدا من جز زیبایی در کربلا ندیدم.

خداوند چشم های ما را بصیرت زینبی عنایت کند تا کربلا را زیبا و عمیق و روشن در قاب قلبمان بیابیم و در متن زندگی مان جستجو کنیم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نوشته دکتر محمدرضا سنگری، پژوهشگر و استاد دانشگاه در روزنامه جام جم





                                     











 



مشخصات حادثه کربلا


            مشخصات   حادثه کربلا



الف : روز عاشورای سال 61 هجری معادل 21 مهرماه سال 59 شمسی بوده است طول آن روز 13 ساعت و 38 دقیقه و لحظه‌ی شهادت امام حسین(ع) 2 ساعت و 48 دقیقه مانده به غروب آفتاب بوده است . روز عاشورای سال 61 هجری روز جمعه و در نتیجه روز ورود اباعبدالله به کربلا روز دوم محرم و روز پنجشنبه بوده است .

ب : سپاهیان مستقر در کربلا که از کوفه آمده بودند :

عمر بن سعد (ورود به کربلا روز سوم محرم ) 6000 نفر

سنان بن انس 4000 نفر

ثبت بن وبعی 4000 نفر

عروة بن قیس 4000 نفر

یزید بن رکاب کلبی 2000 نفر

نصرمازنی 2000 نفر

حصین بن غیر 4000 نفر

شمربن ذالجوشن (ورود روز نهم محرم ) 4000 نفر

جمع 33000 نفر

عمر سعد سنان ، ثبت بن ربعی ، عروه بن قیس ، در نوبت اول به کربلا آمدند و یزیدبن رکاب و حصین بن غیر و مازنی و شمر در مرحله بعد افزوده شدند .

پ‌ : مجموعه شهدای کوفه از یاران امام 138 تن بوده اند که 14 تن غلام بوده اند. شهدائی که در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده اند 82 تن که 17 تن آن ها بنی هاشم اند. در مجموع منابع 33 تن بنی هاشم معرفی شده اند جز 82 تن ،29 نفر دیگر در منابع متاخر ذکر شده است. یکی از مسائل رازآمیز کربلا، عدد مشهور 72 است بی شک یاران امام و شهدای کربلا بیش از این بوده اند برخی بر آنند که عدد 72 بر اساس سر هایی است که از تن جدا و میان قبایل تقسیم شد. آمار مشهور سرهای جداشده 78 نفر است که در روز یازدهم محرم یک روز بعد از عاشورا به ترتیب زیر تقسیم شد :

قیس بن اشعث رئیس قبیله بنی کنده 13 سر

شمر بن ذی الجوشن رئیس قبیله هوازن 12 سر (برخی بیست سر نوشته اند)

قبیله تمیم 17 سر

قبیله بنی اسد 16 (17 سر )

قبیله مذحج 7 سر

دیگر قبایل 13 (9 سر )

 ت : در روز عاشورا ، چند تن از شهدا با حضور مادر خویش به شهادت رسیدند

1-   عبد الله بن حسین (علی اصغر) مادرش رباب

2-   عون بن عبد الله بن جعفر مادرش زینب

3-   محمد بن عبد الله بن جعفر مادرش زینب

4-   قاسم بن الحسن مادرش مرحله

5-   عبدالله بن حسن مادرش بنت شلیل جبلیه

6-عبدالله بن مسلم مادرش رقیه دختر علی بن ابی طالب

7-محمد بن ابی سعید بن عقیل

8- عمرو بن جناده انصاری

9- عبد الله بن وهب کلبی مادرش ام وهب ( قمر)


ث‌ : پنج تن از اصحاب اباعبدالله از اصحاب رسول خدا بودند: 1- انس بن حارث کاهلی 2- حبیب بن مظاهر اسدی 3- مسلم بن عوسجه 4- هانی بن عروه مردای 5 – عبد الله بن یقطر حمیری

ج : پنج تن از یاران پس از امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسیدند : 1- سعدبن حرث 2- برادر سعد ابوالحتوف 3- سوید بن ابی المطاع 4 – محمد بن ابی سعید بن عقیل 5 – هفهاف بن منهد راسبی

چ : هفت تن در حضور پدرشان شهید شدند. 1- علی اکبر 2- علی اصغر 3- عمروبن جناده 4- عبد الله بن یزید 5- عبیدالله بن یزید 6 – مجمع بن عائذ 7- عبد الرحمن بن مسعود

ح: دو تن از یاران اسیر و شهید شدند : سوار بن منعم نهمی و موقع بن شماسه صداوی

خ: سر سه تن از شهدای کربلا را، پس از شهادت به جانب امام حسین پرتاب کردند عبد الله بن عمر کلبی عمربن جناده انصاری ، عابس بن ابی شبیب شاکری

د: امام حسین بربالین هفت تن از شهدا پیاده حاضر شد، مسلم بن عوسجه، حر بن یزید ریاحی، واضح رویی یا اسلم ترکی، عباس، قاسم، عبدالله بن حسن، عبدالله رفیع، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، زهر بن القین و جون غلام ابوذر

ر : جز خانواده حضرت اباعبدالله، چند تن از یاران اباعبدالله، همراه خانواده در کربلا حضور یافتند. عبدالله بن کلبی از منطقه برجعه همراه زنش هانیه و مادرش قمر ( ام وهب) به کربلا آمد و خود و همسرش به شهادت رسیدند . مسلم بن عوسجه اسدی ، با همسر(خانواده ) و کنیزش در کربلا شرکت کرد . جناده بن حارث(حرث) با همسر و فرزندش عمرو در کربلا حضور داشت.

ز : در کربلا پانزده تن از بردگان در رکاب امام عاشقانه جنگیدند و به شهادت رسیدند تنها یک تن از آنان پیش از عاشورا را به شهادت رسید .
1- نصر غلام امام علی
2- سعد غلام امام علی
3- حرث غلام حضرت حمزه
4- اسلم غلام امام حسین
5- قارب غلام امام حسین
6- سلمان غلام امام حسین (در بصره به شهادت رسید )
7- منجح غلام امام حسن مجتبی
8- جون غلام ابوذر
9- واضح غلام حرث سلمانی
10- شبیب غلام حرث جابری
11- شوذب غلام شاکر ( در غلام بودن او تردید است )
12- رافع غلام مسلم اذری
13-سالم غلام عامر عبدی
14- سالم غلام بنی مدینه

ژ : هفت تن ، پدر وپسر در رکاب اباعبدالله جنگیدندو به شهادت رسیدند
1- علی اکبر (علی ابن الحسین ) فرزند ابا عبد الله
2- عبد الله رفیع فرزند ابا عبد الله
(بر اساس قول مسعودی میان علی اصغر و عبد الله رفیع یک یا سه روزه فرق باید نهاد در آن صورت سه فرزند اباعبد الله به شهادت رسیده اند )
3- عمروبن جناده انصاری
4- عبدالله بن یزید بن ثبط عبدی
5- عبیدالله بن ثبط عبدی
6- عبدالرحمن بن مسعود
7- مجمع بن عائذ

س : یک تن از یاران امام حسین ، پدرش در جنگ صفین به شهادت رسیده بود وی عمار بن حسان طایی است.
ش : دو تن از یاران امام به نام های محمد و عبدالله ، پدرشان مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسیده بود.
ص : سه برادر از فرزندان عقیل به نام های مسلم، عبد الرحمن و جعفر به شهادت رسیدند و سه برادر از غیر بنی هاشم به نام های قاسط، کردوس و مقسط فرزندان زهر ثعلبی در رکاب امام حسین جانفشانی کردند . سه برادر از فرزندان امام مجتبی به نام های ابوبکر ، قاسم و عبد الله از آرمان عمومی خویش دفاع کردند و جان باختند.

ض : شش برادر از بنی هاشم به شهادت رسیدند وامام حسین (ع) ، عباس (ع) ، جعفر ، عثمان ، عبدالله و ابوبکر
ط : شهیدان دو برادری ( دو برادر شهید در کربلا )

1-   علی اکبر و علی اصغر فرزندان امام حسین

2-   عبدالله و محمد فرزندان مسلم

3-   عون و جعفر (محمد ) فرزندان عبدالله جعفر و حضرت زینب

4-   عبدالله و عبد الحمن فرزندان عروه انصاری

5-   نعمان و حلاس فرزندان عمرو رابی

6-   سعد و ابو الحتوف فرزندان حرث انصاری

7- مالک و سیف (برادران ناتنی ) از جابریان

ظ : کودکانی که به سن بلوغ نرسیده ، در کربلا به شهادت رسیدند .
1- علی اصغر (علی بن الحسین ) بایر حرمله
2- عبد الله بن الحسین در گودال قتلگاه به دست بحر بن کعب
3-محمد بن ابی سعید به دست لقیط یا هانی
4- عمرو بن جناده انصاری در نبرد تن به تن
5- قاسم بن الحسن عمرو بن ازدی ( او را نوجوان دانسته اند او را تا 17 سال نیز ذکر کرده اند)

ع : امام در سوگ دو تن از یارانش که در کوفه شهید شده بودند سخن گفت : مسلم بن عقیل وهانی بن عروه
غ : دو زن در عاشورا ، در رکاب امام جنگیدند نخستین مادر عبد الله بن عمیر کلبی (ام وهب یا قمر ) بود و دومی مادر عمرو بن جناده انصاری

ف : پیکر چند تن از یاران امام قطعه قطعه شد، نخستین آنان سردار رشید کربلا، ابوالفضل العباس است که دست راست، سپس چپ و سرانجام سر از بدنش جدا شد پس از او، فرزند برومند امام، علی اکبر است که بدنش با ضربات شمشیر قطعه قطعه شد. سومین تن عبدالله عمرکلبی است که در جنگ تن به تن با سالم وسیار، ابتدا دست سپس ساق پا و آن گاه سرش جدا و به سمت امام پرتاب شد.


ق : تنها زن شهید در رکاب اباعبدالله، همسر عبدالله عمر کلبی است. این دو هفده روز پس از ازدواج به امام پیوستند و به کربلا آمدند و هر دو در کنار هم شهید شدند .


ک : روز عاشورا پنج بانو در میدان نبرد با دشمن سخن گفتند یا با دشمن رو یا رو شدند .

1-زینب کبری 2- مادر عمرو بن جناده 3 – همسر عبد الله بن عمر کلبی 4- مادر عبد الله بن عمر کلبی 5-کنیزک مسلم بن عوسجه پس از شهادت مسلم بن عوسجه

گ : در کربلا یک تن ایرانی به نام اضح رومی یا اسلم (سلیمان ) ترکی فداکاری کرده و به شهادت رسیده است .
ل‌ : از مجموع یاران امام حسین ،34 تن تبار یمنی و 18 نفر نزاری (از تبار نزار معد)بوده اند .در نتیجه حدود 25 درصد یاران اباعبدالله یمنی بوده اند که در کوفه و اطراف ساکن بودند .

م : جز بنی هاشم ، عمده ای یاران از قبایل بنی اسد، همدان، مذحج، خشعم، کنده، غفاری، ازد، تَیم طایی، تغلبی، حجهنی و تمیمی هستند .

>> نویسنده ای کتاب نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت بر اساس آمار مشهور 72 تن مینویسد : شهدای واقعه کربلا از هر دو گروه قبایل یمنی و نزاری تشکیل میشدند . بیست نفر از بنی هاشم یعنی 28 درصد آنان هجده نفر نزاری یعنی 25 درصد ایشان و 34 درصد شهدا یمنی هستند ( ر.ک نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت ، اصغر نشطر القائم ناشر نوشته ی کتب قم ، چاپ اول ، 1380 ، ص (30) <<
ویژگی های رزم و رزمگاه

در روز داغ عاشورا، در گستره ی حدود شش کیلومتر و در طول حدود هشت ساعت حماسه‌ی عظیم وبی‌بدیل حسینی رخ میدهد. ویژگیهای میدان را این گونه میتوان برشمرد.

-        زمین ،خارزار با پستی و بلندی

-        هوا صاف آفتابی و داغ

-         طول محور عملیات حدود 360 متر و طول جبه ی دفاعی 180 متر

-        تعداد خیمه های جبهه اباعبدالله حدود 60 خیمه و فاصله ی هریک 2 متر

-        فرمانده نیروهای اباعبدالله خود امام، پرچمدار ابوالفضل العباس ، فرمانده جناح راست زهر بن القین و فرمانده جناح چپ حبیب بن مظاهر

-  وضعیت دشمن حدود سی‌وسه هزار نفر نیرو ، باسواره وپیاده

-  فرمانده لشکر عمر بن سعد، پرچمدار لشکر عندم عمر سعد درید، فرمانده پیاده نظام ثبث بن وبعی ، فرمانده سوار نظام عروه بن قیس احمصی غزره بن قیس، فرمانده جناح راست (میمنه) عمرو بن حجاج (نگاهبان فرات هم هست.) فرمانده جناح چپ (میسره ) شمربن ذالجوشن

-        امکانات سپاه اباعبدالله ،اندک ،در محاصره ،فاصله با آب حدود 500 متر از نظرگاه موازنه‌ی قوا (تقریبا 400 نفر متقابل یک نفر)

- فاصله ی مقتل ابا عبد الله و مقتل علی اکبر 300متر ، فاصله ی مقتل الحسین و علی اصغر 150 متر

  فاصله ی مقتل الحسین و تل زینبیه 100 متر و فاصله ی مقتل الحسین و خیام 150 متر.

 

 

 

منابع :

-                                منتخب التواریخ ،ص 181