حاجی واقعی
هر وقت بیاد احمدی نژاد می افتم
یک آقایی توی مسجد بنگ می پخت . خادم مسجد دید
و شروع کرد به داد و قال و فحش و فضیحت .
یارو نگاهی به خادم مسجد انداخت ودید کور است و کر است
و شل است و کل است و آبله رو !
فریاد بر آورد که : عامو ! خداوند در حق تو چندان لطفی نکرده است
که تو در حق خانه او چنین تعصب میکنی !
یک آقای دیگری هم گذارش افتاده بود به یک روستای دور افتاده .
به مسجد رفت تا دمی بیاساید و نمازکی هم بخواند .
چشمش به پیشنماز افتاد . آقای پیشنماز یک پا و یک دست نداشت
و یکی از چشمانش هم از حدقه در آمده بود
.
از یکی پرسید : چه بر سر آقای پیشنماز آمده ؟
گفت : دزدی کرده بود دستش را بریدند . به ناموس مردم چشم
دو خته بود یکی ازچشمانش را از حدقه در آوردند . گام به راه
خلاف و نا صواب گذاشته بود یک پایش را بریدند !
پرسید : چگونه چنین کسی را پیشنماز مسجد تان کرده اید ؟
گفت : می ترسیم کفش های مان را بدزدد !
اما همین کور و کر بی دست و پا اورد انچه
که باید بیاورد سرایران و ایرانی بدبخت
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و آنـگاه که خداونـد سکـوت را آفریـد ...
سکوت،
یعنی گفتن در نگفتن، یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف، یعنی تمرین
برگشتن به دوران جنینی و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهائی
محض.
سکوت در مکالمه تلفنی، یعنی تردید یا مزاحمت، یا شرم.
هر سکوتی، سرشار از ناگفته ها نیست، بعضی وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هاست.
موسیقی، یعنی سکوت بعلاوه سکوت های شکسته شده ی موزون.
سکوتِ آرام کتابخانه، یعنی رعد و غرش نهفته ی تمامِ حرف های فشرده ی عالم، در پیش از این.
سکوتِ شاهد، یعنی شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و تعطیلی وجدان.
سکوتِ محکوم بی گناه، یعنی بغض، آه، گریه درون.
سکوتِ مظلوم، یعنی نفرینی مطلق و ابدی.
بعضی سکوت را به رشوه ای کلان می خرند و با سودی سرشار، به اسم حق السکوت، می فروشانند.
سکوتِ عاشق در جفای معشوق، یعنی پاس حرمتِ عشق.
سکوت، در خود گریه دارد ولی گریه، با خود سکوتی ندارد.
بعضی با سکوت آنقدر دشمنند که حتی در خواب هم آنرا با پریشان گوئی می شکنند.
سکوتِ در بیمارستان، بهترین هدیه ی عیادت کنندگان است.
آدم، بسیاری حرف ها را که می شنود، آرزو می کند کاش بشر گنگ و ساکت بود.
ایرانی ها، از قدیم معنی سکوت و سخن بخردانه گفتن را خوب بلدند، اشکال
فقط در استفاده گاه و بیگاه از این دو نعمت، به جای هم است.
آنان که حرمت سکوت را پاس می دارند، بیش از حرّافانِ حرفه ای، به بشر امیدواری می دهند.
وقتی خدا بخواهد فساد کسی را برملا کند، نعمتِ سکوت را از او سلب می کند.
سکوتِ قاضی، رعب آورترین سکوتِ زمینی است، وقتی بدانی گناهکاری.
سکوتِ وداعِ واپسین دیدار دو دلدار، همیشه مرطوب است.
سکوتِ یک محکوم به مرگ، پر از پشیمانی لزج است.
خیالتان آسوده، سکوتِ مرگ، سرد و منجمد است، ولی شکستنی نیست.
زیر زمین خانه های قدیمی تمام مادر بزرگ ها، سرشار از سکوتِ ترشی سیر،
انار خشکیده، سرکه ی انگور، عروسک ها و دوچرخه دوران بچگی است.
سینمای صامت، پر از سکوتی گویا و خنده دار بود.
غیرقابل درک ترین سکوت، متعلق به معلم ادبیات پیری است که، شاگرد قدیمش را در حال غلط خواندن گلستان سعدی از تلویزیون می بیند.
آزار دهنده ترین سکوت، وقتی است که دروغ می گوئی و مخاطبت در سکوتی سنگین، فقط نگاه می کند.
در گورستان، فقط در ساعات معینی که ارواح به میهمانی می روند، سکوت برقرار است.
بعضی، بلدند با تمام وجود مدت ها ساکت باشند، حیف که زبانشان آخر همه را به باد می دهد.
آدم های ترسو، برای فرار از سکوت، با خود حرف می زنند.
تابلوهای جهت نما، در خیابان و جاده ها، در سکوتی بی ادعا، عابران را راهنمائی می کنند.
تمام مردم جهان، با یک زبان واحد سکوت می کنند، ولی به محض باز کردن دهان از هم فاصله می گیرند.
کرو لال ها، در سکوتِ محض با هم حتی پرچانگی هم می کنند.
سکوت، خیلی خیلی خوب است، اما نه هر سکوتی.
بعضی، قادرند تا لحظه مرگ، سکوت کنند، به شرطِ آنکه حق السکوتِ قابلی در قبالش گرفته باشند.
در آخرت، تو را به خاطر حرفهای نسنجیده، ممکن است مجازات کنند، ولی سکوتِ بی جایت را، هرگز نمی بخشایند.
سکوت را با هر چیزی می شود شکست، ولی با هر چیزی نمی توان پیوند زد.
سکوت، حتی از نوع مطلق اش در نهایت شکستنی است.
دفاترِ سفید و بی خطِ نو، مثل نوارِ خام، مملو از سکوتند.
تاکنون، هیچ مترجمی پیدا نشده که بتواند سکوت را، از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند.
قطعاً یکی از راههای تحمل ِزندگی، پناه بردن به سکوت است.
همیشه گفته اند، از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که برّوبرّ، نگاهت می کند و در سکوت، برایت نقشه ای شیطانی می کشد.
آدم های خسیس، ممکن است بی بهانه حرف بزنند، ولی بی بها، سکوت نمی کنند.
سکوت گاهی وقتها واقعا زیباست... مثل وقتایی که آدم توی طبیعته؛ توی
یه جای بکر و دنجش. که جز پرنده ها و آب و درختاش کس دیگه ای نیست و
صدایی نیست جز همین صداها که گوش دادن بهشون یه شور خاصی به آدم
میبخشه.
سکوت ساحل واقعا زیباست و سکوت زمانیکه یه نوای زیبا به گوش میرسه و همه ی وجود آدم رو در بر میگیره ...
سکوت؛ در آن می توان شکفت، شکست، خندید، بارید، ترسید، شنید. در او می
توان نشست و هیچ نگفت و تنها در سکوت است که می توان فاصله ها را با
گوهر خیال، پیوند داد.
راستی چه زیباست سکوت؛ این واژه پر از فریاد ...
خشم انسانهای با غیرت علیه ساپورت بانوان
پروانه معصومی
«یه
جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچکس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی
اتفاقی، یکی از قسمتهای آکادمی موسیقی گوگوش را که اواخر سال گذشته از
شبکه "من و تو" پخش شد رو میدیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانمها
شلوار ساپورت پوشیدن! از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی رو گرفتم و تا
آخر نگاه کردم. دوستان عزیز! باید خدمتتون عرض کنم که خانمها در در تمامی
سکانسهای آکادمی موسیقی گوگوش، شلوار ساپورت به تن دارن! حالا فهمیدید از
کجا خوردیم ... . چند روز پیش نیروی انتظامی دو دختر جوان را که با
ساپورتهایی منقش به پرچم اسراییل در میدان ونک در حال تردد بودند، دستگیر
کردند تا برخورد با پروژه اندامنمایی زنان در خیابانهای تهران، رنگ و
بویی جدید به خود بگیرد.» این جملهها، بخشهایی از دو نوشته اعتراضی علیه ساپورت پوشیدن دختران، از «آبدانان» در استان ایلام تا تهران، پایتخت ایران است کهاین روزها در در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های حزب اللهی به چشم می خورد.
هزار و یک دلیل برای یک انتخاب
اما چرا دختران ایرانی ساپورت(جورابشلواری) میپوشند. انگیزهها و پاسخها کاملا متفاوت است. فاطمه، خبرنگار 27 ساله ساکن تهران میگوید:«بیشتر به خاطر راحتی و زیبایی است که ساپورت میپوشم. خوشهیکلتر به چشم میآیم و قیمتش هم مناسب است.»
توضیح میدهد:«اکنون در بازار برندهای ترکیهای و چینی به وفور به چشم میخورند. قیمتها به شدت متنوع است، از هفت هزار تا 60 هزار تومان. ساپورتهایی که طراحی دارند و رنگی هستند، قیمت بیشتری هم ممکن است داشته باشند. با افزایش گرایش دختران ایرانی به پوشیدن ساپورت، تولیدکنندگان داخلی هم به فکر تولید افتادهاند و در بازار تهران بهویژه پله نوروزخان، انواع تولیدات داخلی با قیمت ششهزار تومان به فروش میرسند.»
از او میپرسم تا حالا تذکر گرفتهای؟ میگوید:«گیر گشت ارشاد نیفتادهام ولی در نشستهای خبری مانع از ورودم میشوند، بهویژه اگر ساپورت رنگی بپوشم.»
مهسا، دختر 29 ساله ساکن تهران، همیشه ساپورت میپوشد. میگوید:«خیلی راحت هستم، بهویژه وقتی میخواهم رانندگی کنم.» او یک بار در اصفهان به دام گشت ارشاد افتادهاست. او را به مرکز پلیس میبرند و از دوستانش میخواهند به خانه بروند و شلوار گشاد بیاورند. مهسا موفق میشود با تظاهر به داشتن بیماری قلبی، خودش را از دست گشت ارشاد نجات دهد ولی این تجربه سبب نشده که ساپورت پوشیدن را کنار بگذارد. مهسا دلگیر است که در ماههای اخیر جنسهای چینی، بازار ساپورت را هم خراب کردهاند. میگوید جنس ترک خیلی بهتر است و بهویژه دختران و زنانی کهاز ترکیه لباس میآورند، ساپورتهای خوب و خوشگلی ارایه میدهند و او هم ترجیح میدهد از مزونهای خانگی ساپورت بخرد.
فرزانه،25 سال دارد و در رشت زندگی میکند: «ساپورت میپوشم چون از پوشیدن شلوار خسته شدهام و از اینکه میتوانم، هرچند نصفه و نیمه از قاعده کلی پوشش در جمهوری اسلامی خارج بشم کنم، خرسندم.» او میگوید تاکنون موفق شده از دست گشت ارشاد فرار کند. یک چادر هم همیشه برای روز مبادا در کیفش دارد تا بتواند در زمانهای اضطراری از آن استفاده کند.
فرزانه
خیلی خوشحال است کهانواع ساپورتهای رنگی و طرحدار مد شده و میگوید پیش
از این همه ساپورتها مشکی، سرمهای و یا طوسی بودند و او باید مدتها وقت
میگذاشت تا یک ساپورت رنگی پیدا کند، ولی اکنون با دنیایی از طرح و رنگ
روبهرو شده و حق انتخاب دارد. به گفته او، تنوع و فراوانی ساپورت در بازار
هم اثر گذاشته و قیمتها را تعدیل کرده و این به نفع مصرف کننده است. نوش
آفرین، 28 ساله ساکن اصفهان در گفتوگو
با «ایران وایر»، به جنبههای دیگری از دلایل ساپورت پوشیدن دختران ایرانی
اشاره میکند. میگوید:«وقتی مانتوی گشاد میپوشیم، نمیشود شلوار گشاد هم
پوشید، باید اینها با هم "ست" شوند.» او که متاهل است، میگوید همسر و
اعضای خانوادهاش با پوشیدن ساپورت مشکلی ندارند: «همسرم بارها گفته که
دوست دارد من زیباتر به نظر بیایم و خوشتیپ باشم.»
سمیه، دختر 26 ساله از شیراز هم بخشی از نظرات نوش آفرین درباره ست کردن لباسها را تایید میکند، اما توضیح میدهد کهاساسا چنین پوششی در مناطق جنوبی ایران به صورت سنتی همیشه رواج داشته است. زنان لباسهای گشاد دارند و شلوارهای تنگ که گاه گلدوزی هم شدهاند، میپوشند. با این وجود سمیهاز دخترانی که تنها به جنبههای جنسی ساپورت پوشیدن توجهکنند، انتقاد میکند. میگوید:«برخی تنها برای اینکه به پسران نشان بدهند اندام سکسیتری دارند، ساپورت میپوشند.»
زهرا، دختر 31 ساله ساکن کیش هم نظر سمیرا را تایید میکند و میگوید:«وقتی یک نوع پوشش مد میشود، سریع آن را به حاشیه میکشانند.»
اضافه میکند:«در جزیره کیش هم گشت ارشاد به ساپورت پوشیدن حساس شده و گیر میدهند، اما دختران و به ویژه مسافران اهمیتی نمیدهند.» او خودش دلیل دیگری برای ساپورت نپوشیدن دارد:«در گرمای کیش ممکن است لباسهایی که خیلی تنگ و چسبان باشند، سبب حساسیتهای پوستی شود و به همین خاطر، ترجیح میدهد شلوارهای گشاد بپوشد.»
سمیه، 26 ساله که در تهران زندگی میکند هم به »ایرانوایر» میگوید:«تنها در میهمانیها ساپورت میپوشم. در واقع از ساپورت به عنوان مکمل دامن استفاده میکنم. در خیابان چون خیلی پسرها به ساپورتها دقیق میشوند، نمیپوشم.» اما ساپورت پوشیدن تنها برای دختران مدرن نیست. واکاوی پرسش و پاسخهای سایتهای مذهبی وابسته به حوزه علمیه قم نشان میدهند که دختران مذهبی هم چنین از پوشیدن ساپورت بدشان نمیآید و خانوادههایشان نیز مخالفتی ندارند. دختری از یکی از سایتهای پاسخگویی مسایل مذهبی پرسیدهاست:«یکی دو هفته است که از ساپورت به جای شلوار در بیرون از خانه استفاده میکنم، همسرم با این کار مخالف نیست و میگوید که پوشش به حساب میآید. میخواستم بپرسم آیا پوشیدن ساپورت و مانتوهای جدیدی که بدن نما و تا بالای باسن هستند، در بیرون از خانهاشکالی دارد؟» پاسخ سایتهای مذهبی در این موارد روشن است و با بازگشت به رساله مراجع تقلید شیعه مینویسند:«پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یا مفسده داشته باشد و زمینه ساز گناه باشد، در برابر نامحرم جایز نیست. مانتویی که بدننما باشد، اگر منظور این است که اندام مشخص باشد، در برابر نامحرم حرام است.»
واکنشهای اصولگرایانه
با
وجود نظرهای متنوع و متفاوت دختران و زنان ایرانی درباره پوشیدن ساپورت،
واکنش وبلاگنویسها و سایتهای مذهبی و اصولگرای ایرانی یکسان است. مهران
موزون، وبلاگ نویس حزب اللهی در
وبلاگش در گزارشی دقیق در این باره نوشتهاست: «... از زمستان 1391 برخی
زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن
جوراب شلواریهایی کردهاند که منظره بدننمای از زانو به پایین این
پوششها قدری عجیب است ... بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به
کوتاهتر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب
شلواریهای سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با
حرکتی خزشی، این ساپورتها نه تنها آفتاب بیشتری به خود میدیدند بلکه
رنگها و نقوش بیشتری را بر اندام باربیهای تهرانی تجربه میکردند. گاهی
یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه میانداخت که نکند تنها یک پیراهن
بر تن فلان زن است و دیگر هیچ! پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92، آمار
ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و
چسبان را روی ساپورتها برتن میکردند شیب تندی به خود گرفت. حالا این
روزها ساپورتهای رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است. اکنون به وفور
دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده میشوند که پیراهنی کشی و مجلسی را
(که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و تنها پیراهنی است که تا نیمی از
نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامینیمتنه تحتانی بدن را
برعهده ساپورت نازک و گاه رنگ بدن خویش گذاشتهاند ... بعید نیست در آینده
نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران
ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.»
سایت اصولگرای «فاطرنیوز» هم در گزارشی بهاین موضوع پرداخته و نوشتهاست:«امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کردهاست. پوشیدن ساقشلواری (ساپورت) به جای شلوار، یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساقشلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این هم کنار میرود.»
پایگاه خبری «حامیان ولایت» هم از دیگر رسانههایی است که به ساپورت پوشیدن توجه کردهاست: «به خدا قسم که اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک میشود و به زبان حال میگوید آیا این لباس شرمآور شایسته بانوان پاکدامن ایران اسلامیآست؟ در این میان چیزی که قلب را به درد میآورد و جریحهدار میکند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت است و اینکه آنها در مقابل محارم خود و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!»
نویسنده این گزارش، طراحان چنین لباسهایی را «مرتبط با سازمانهای جاسوسی دشمن و عناصر ضد انقلاب» معرفی و هدف آنها را حمله به چادر اعلام کردهاست. سایت اصولگرای «ندای انقلاب» هم به دختران ساپورتپوش هشدار دادهاست:«آیا این خانمهای به اصطلاح مدپوش تاکنون صفحههای جراید را ورق نزدهاند و حوادث تلخ را نخواندهاند که بهدلیل کنترل نکردن غرایض، چگونه رقم خوردهاست؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم، وی را دزدیدهاند، چندین بار مورد تجاوز قرار دادهاند و در آخر جنازه سوخته وی را در گوشهای از بیابانهای شهر رها کردهاند؟»
سایت «تهرانپرس» اما به مسوولان فرهنگی ایران هشدار دادهاست که « اگر سست بجنبید، آثار بیتدبیری شما در بسترسازی مناسب و برخورد به موقع با این معضل درآینده گریبانگیر شما هم خواهد شد و باید متاسفانهاین هشدار را بدهیم که در صورت بیتوجهی به حل این مشکل، "طرح اندلسی" یک بار دیگر پیروز و به ثمر خواهد نشست.»
راهکار چیست و آیا نیازی به راهکار هست؟
متهم دیگر ماجرا در رسانههای اصولگرا، شبکههای اجتماعی مجازی اعلام شده است. به نوشته نویسندهوبلاگ «معبرسایبری»، «ترویج این بیبندوباری در شبکههای مجازی بسیار قوت گرفته است تا جایی که صفحهها و گروههایی در حمایت از این نوع پوشش ساخته شده که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شدهاند. در بیشتر این صفحهها با مشکل جدیتری روبهرو شدیم. در اقدامی جدید، گروهی با دوربین تلفن همراه خود از ساپورتپوشانی که زنندهترین نوع پوشش را دارند در خیابانها عکس گرفته و در این صفحهها انتشار میدهند و از سایر هم گروهیهای خود درخواست دارند تا به تحریک کنندهترین پوشش امتیاز بدهند.»
اما بررسی محتوایی رسانههای مذهبی و اصولگرا نشان میدهد بیشتر این رسانهها خواستار آن شدهاند که فروش ساپورت در ایران ممنوع شود، سایتها و وبلاگهایی که تبلیغ ساپورت میکنند فیلتر شوند، فیلمها و سریالهای خارجی که زنان ساپورتپوش دارند به هیچ روی نمایش داده نشوند و گشت ارشاد با کسانی که ساپورت میپوشند برخورد جدیتری کند. آنها پیشنهاد هم دادهاند که دانشگاهها و ادارهها از راه دادن دختران و زنانی که ساپورت پوشیدهاند، خودداری کنند.
جدالهای مجازی
در روزهای اخیر موج تازهای از جدالها درباره ساپورت پوشیدن راه افتاده است. هواداران ساپورتپوشها، صفحهای در فیسبوک دارند و با حرارت تمام به ترویج و تبلیغ ساپورت پوشیدن مشغول هستند. این صفحه فیسبوکی با استقبال بسیاری از سوی دختران و پسران ایرانی روبهرو شده است. از سوی دیگر، گروهی از مخالفان ساپورت پوشیدن هم صفحهای با عنوان «من از ساپورت منتفر هستم» راهاندازی کردهاند. آنها نوشتهاند که «ساپورت در واقع از س+الف+پورت تشکیل شدهاست کهاشاره دارد به کلمههای سکس + آزاد + پورت. ساپورت در حقیقت به معنی دروازه آزاد سکس است و بنیان خانواده را هدف قرار دادهاست.»
به عقیده گردانندگان این صفحه فیس بوکی، «ساپورت پروژهای است که وضعی که هماکنون ما شاهد آن هستیم تنها مرحله اول این پروژه وحشتناک برای برهنه کردن زنان ایرانی و عادی نشان دادن آن در چشم مسولان است.»
اما در حاشیهاین واکنشهای منفی، باید به بازار داغ خرید و فروش اینترنتی ساپورت هم اشاره کرد. انبوهی از سایتهای فارسیزبان، این روزها مشغول تبلیغ ساپورتهای رنگی، طرحدار و با جنس خوب هستند و به مشتریان خود هشدار میدهند که فریب جنسهای چینی را نخورند. حزباللهیها هم به دختران ایرانی هشدار میدهند که فریب آمریکاییها را نخورید. دختران ایرانی هم واکنش نشان میدهند که ما فریب حرفهای دروغ شما را نمیخوریم. معلوم نیست چه کسی فریب میدهد و چه کسی فریب میخورد. فعلا ساپورت خوب پوشیده، دیده و پسندیده میشود.